کجا ام؟
شیما شنبه بیست و پنجم مرداد ۱۴۰۴ 17:30امروز برق صبح رفت. کمتر عصبانی بودم. برگشتنم به وبلاگ برام کلی حس قدیمی زیر خاک رفته رو زنده کرد. کاش به وبلاگ خیلی خیلی خیلی سال پیش و نوشتههام دسترسی داشتم. پوووف...
وبلاگ گاوخونی، حسین نوروزی و بانو
وبلاگ آیسون دختر پررو...
وبلاگ اکسم! در واقع اولین دوست پسرم که از وبلاگ باهاش آشنا و دوست شدم...
چقدر امسال تو حس های گذشته غرقم. سی و چهار سالگی کلا برای من خیلی بحرانی بوده. بخاطر حس هایی از گذشته و حسرتها. خب میتونم بگم عمیقا حالم بده. نیاز دارم زندگیم رو نجات بدم. آیا میتونم؟ نه...